Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فیزیوتراپ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
physical therapist
/ˌfɪzɪkl ˈθerəpɪst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فیزیوتراپ
مترادف و متضاد
physio
physiotherapist
1.after a hip replacement operation, the physical therapist gave me an exercise programme to follow.
1. بعد از جراحی لگن، فیزیوتراپ به من برنامه ای ورزشی داد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
physical science
physical exertion
physical exercise
physical education
physical body
physical therapy
physicalism
physically
physician
physics
کلمات نزدیک
physical science
physical exercise
physical education
physical
phylum
physical therapy
physical weakness
physically
physician
physicist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان