Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چوب پرچین
2 . اعتصابکننده
3 . پاسدار
4 . اعتصاب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
picket
/ˈpɪkɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چوب پرچین
2
اعتصابکننده
گروه اعتصابکنندگان
مترادف و متضاد
demonstrator
protester
striker
1.Five pickets were arrested by police.
1. پنج اعتصابکننده توسط پلیس دستگیر شدند.
3
پاسدار
سرباز کشیک
[فعل]
to picket
/ˈpɪkɪt/
فعل گذرا
[گذشته: picketed]
[گذشته: picketed]
[گذشته کامل: picketed]
صرف فعل
4
اعتصاب کردن
1.Workers were picketing the factory.
1. کارگرها جلوی کارخانه اعتصاب کرده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pickaxe
pickax
pick up
pick out
pick off
pickle
pickle relish
pickled
picklepuss
pickpocket
کلمات نزدیک
picker
pickaxe
pick-me-up
pick up the tab
pick up the receiver and drop the coin into the slot.
picket line
picketing
pickings
pickle
pickled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان