[اسم]

pier

/pɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اسکله لنگرگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: جرز
مترادف و متضاد landing stage
  • 1.The goods were unloaded onto the pier.
    1. کالاها در اسکله تخلیه شدند.
  • 2.The submarine arrived at the pier on time.
    2. زیردریایی به موقع به لنگرگاه رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان