[اسم]

pig

/pɪg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خوک گوشت خوک

معادل ها در دیکشنری فارسی: خوک
culturally sensitive
مترادف و متضاد boar hog
  • 1.He drew a small pink pig.
    1. او یک خوک صورتی کوچک کشید.
a pig farm
یک مزرعه خوک
توضیحاتی درباره اسم pig
معادل فارسی اسم pig "خوک" است. pig یا خوک، اسم حیوانی با پوست صورتی، سیاه یا قهوه‌ای است. این حیوان پاهای کوتاه، بینی بلند و دمی پیچ‌خورده دارد. این حیوان برای گوشتش، توسط انسان در مزارع پرورش داده می‌شود. البته برخی نیز آزادانه در طبیعت زندگی می‌کنند. مثال:
"a pig farm" (یک مزرعه خوک)
".He drew a small pink pig" (او یک خوک صورتی کوچک کشید.)

2 حریص (ناسزا) کثیف

  • 1.Arrogant pig!
    1. ای آدم حریص متکبر!

3 شکمو چاقالو

  • 1.You ate all the cookies , you pig!
    1. همه کلوچه‌ها را خوردی، ای شکمو!
[فعل]

to pig

/pɪg/
فعل ناگذر
[گذشته: pigged] [گذشته: pigged] [گذشته کامل: pigged]

4 تا خرخره خوردن پرخوری کردن، خود را (با غذا) خفه کردن (مفهوم مجازی)

informal
مترادف و متضاد pig out
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان