Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پوستر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
placard
/ˈplækərd/
قابل شمارش
[جمع: placards]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوستر
اعلامیه، پلاکارد
مترادف و متضاد
ad
banner
notice
poster
1.Numerous placards appeared around the city calling for volunteers.
1. آگهیهای بسیاری در سراسر شهر برای فراخواندن داوطلبان به چشم میخورد.
2.Placards were placed throughout the neighborhood by rival groups.
2. اعلامیههایی توسط گروههای رقیب در محله نصب شده بودند.
3.The demonstrator's placards read "No More Wars".
3. روی پلاکاردهای معترضین نوشته بود «جنگ بس است».
تصاویر
کلمات نزدیک
pjs
piñata
pièce de résistance
pizzeria
pizzazz
placate
place
place kick
place mat
place of birth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان