Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بمب گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
plant a bomb
/plænt ə bɑm/
1
بمب گذاشتن
1.Did she plant the bomb?
1. آیا او آن بمب را گذاشت؟
تصاویر
کلمات نزدیک
plant
planning permission
planning
planner
plankton
plant pot
plant seeds of hope
plantain
plantation
planter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان