Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دارای جمعیت کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to populate
/ˈpɑːpjuleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: populated]
[گذشته: populated]
[گذشته کامل: populated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دارای جمعیت کردن
مترادف و متضاد
inhabit
1.The countryside is densely populated.
1. روستا جمعیت انبوهی دارد.
2.The forest was populated by rare and colorful birds.
2. جنگل دارای جمعیت پرندگان کمیاب و رنگارنگ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
popularly
popularize
popularity
popular
populace
populated
population
populist
populous
porcelain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان