[صفت]

portable

/ˈpɔrtəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more portable] [حالت عالی: most portable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قابل انتقال قابل حمل

معادل ها در دیکشنری فارسی: قابل حمل منقول متحرک
  • 1.a portable computer
    1. یک رایانه قابل حمل
  • 2.Your phone number is portable if you decide to move to a different home or office.
    2. اگر تصمیم دارید که به خانه یا محل کار متفاوتی بروید شماره ی تلفن شما قابل انتقال است.
[اسم]

portable

/ˈpɔrtəbəl/
قابل شمارش

2 دستگاه قابل حمل (تلویزیون، رادیو و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان