[اسم]

pottery

/ˈpɑːtəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سفالگری کوزه گری، ظروف سفالین

معادل ها در دیکشنری فارسی: سفالگری
  • 1.a pottery class
    1. کلاس سفالگری
  • 2.They sell pottery and other handmade goods.
    2. آنها ظروف سفالین و دیگر کالاهای دست ساز می فروشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان