[اسم]

potty

/ˈpɑti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توالت کودک

[صفت]

potty

/ˈpɑti/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: pottier] [حالت عالی: pottiest]

2 دیوانه

informal old use
مترادف و متضاد crazy
  • 1.She’s potty about you!
    1. او دیوانه تو است!
  • 2.The kids are driving me potty!
    2. بچه‌ها دارند من را دیوانه می‌کنند!

3 ناچیز بی‌اهمیت

informal old use
a potty little book
یک کتاب کوچک و کم‌اهمیت

4 احمقانه دیوانه‌وار

informal old use
مترادف و متضاد crazy
  • 1.What a potty idea!
    1. چه ایده احمقانه‌ای!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان