Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جهیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pounce
/paʊns/
فعل ناگذر
[گذشته: pounced]
[گذشته: pounced]
[گذشته کامل: pounced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جهیدن
پریدن و با چنگال قاپیدن (حیوانات)
1.The cat pounce on the bird.
1. گربه روی پرنده پرید و با چنگال پرنده را قاپید.
تصاویر
کلمات نزدیک
poultry
poultice
pouch
potty-train
potty
pound
pound sign
pound sterling
pour
pour down
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان