Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . درگیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
preoccupied
/priˈɑkjəˌpaɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more preoccupied]
[حالت عالی: most preoccupied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درگیر
مشغول
مترادف و متضاد
concerned
obsessed
passionate about
1.My boss is always preoccupied with ways of cutting down on the workers' lateness.
1. رییس من همواره درگیر شیوههایی برای کاهش تاخیر کارگران است.
تصاویر
کلمات نزدیک
preoccupation
prenuptial agreement
prenatal
premonition
première
prep
prep school
prepaid
preparation
preparatory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان