Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شاهزاده خانم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
princess
/ˈprɪn.səs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاهزاده خانم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهزاده خانم
شاهدخت
ملکزاده
1.He was married to a Spanish princess.
1. او با شاهزاده خانمی اسپانیایی ازدواج کرده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
princely
prince charming
prince
primus
primrose
principal
principality
principally
principle
principled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان