Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تولید
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
productivity
/ˌprɑːdʌkˈtɪvəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تولید
بهرهوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهرهوری
1.We need to increase productivity by 50%.
1. ما باید تولید را تا 50% افزایش دهیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
productive
production number
production line
production
product placement
prof
profane
profanity
profess
professed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان