Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شغل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
profession
/prəˈfeʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شغل
حرفه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشه
حرفه
شغل
مترادف و متضاد
career
occupation
vocation
1.He's a doctor by profession.
1. شغل او دکتری است [او دکتر است].
2.The report notes that forty per cent of lawyers entering the profession are women.
2. گزارش بیانگر آن است که چهل درصد وکلایی که وارد این حرفه میشوند، خانم هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
professed
profess
profanity
profane
prof
professional
professional ethics
professional misconduct
professionalism
professionally
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان