[اسم]

promotion

/prəˈmoʊʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ترفیع تبلیغ

معادل ها در دیکشنری فارسی: ارتقا ترفیع
  • 1.Her job is mainly concerned with sales and promotion.
    1. شغل او بیشتر مربوط به فروش و تبلیغ است.
promotion to something
ترفیع به چیزی
  • Her promotion to Sales Manager took everyone by surprise.
    ترفیع او به مدیر فروش (شدن) همه را متعجب کرد.
to get a/the promotion
ترفیع گرفتن
  • Finally, I got the promotion.
    بالاخره ترفیع گرفتم.

2 ترویج تشویق

معادل ها در دیکشنری فارسی: تبلیغ تبلیغات ترویج
مترادف و متضاد encouragement
promotion of something
ترویج چیزی
  • the promotion of a healthy lifestyle
    ترویج یک سبک زندگی سالم

3 صعود (از لیگ دسته پایین‌تر به بالاتر)

معادل ها در دیکشنری فارسی: صعود
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان