[اسم]

psychology

/saɪˈkɑləʤi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 روانشناسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: روان‌شناسی
  • 1.She studied psychology in college.
    1. او در دانشگاه [کالج] روانشاسی خوانده‌است.
a professor of psychology
استاد روانشناسی
child psychology
روانشناسی کودک
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان