[فعل]

to pull in

/pʊl ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: pulled in] [گذشته: pulled in] [گذشته کامل: pulled in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کنار زدن (اتومبیل) به ایستگاه نزدیک شدن و توقف کردن (قطار)، وارد ایستگاه شدن

مترادف و متضاد pull into
  • 1.The police car signaled to us to pull in.
    1. پلیس به ما علامت داد تا کنار بزنیم.
  • 2.They pulled in at the side of the road.
    2. آنها در کنار جاده توقف کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان