Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آسیاب کردن
2 . شکست دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pulverize
/ˈpʌlvəraɪz/
فعل گذرا
[گذشته: pulverized]
[گذشته: pulverized]
[گذشته کامل: pulverized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آسیاب کردن
پودر کردن، ساییدن
formal
مترادف و متضاد
crush
1.The seeds can be used whole or pulverized.
1. این دانهها هم میتوانند یا درسته یا آسیابشده استفاده شوند.
2
شکست دادن
informal
مترادف و متضاد
defeat
1.Stewart completely pulverized his rival.
1. "استوارت" کاملاً رقیبش را شکست داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pulses
pulse
pulsation
pulsating nightlife
pulsating
puma
pumice
pummel
pump
pump up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان