[صفت]

putrid

/ˈpjutrɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more putrid] [حالت عالی: most putrid]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فاسد گندیده، متعفن، زننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: متعفن گندیده
مترادف و متضاد foul rotten
a butcher who sold putrid meat
یک قصاب که گوشت فاسد فروخت
the putrid smells from the slaughterhouse
بوهای زننده کشتارگاه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان