[فعل]

to puzzle over

/ˈpʌzəl ˈoʊvər/
فعل گذرا
[گذشته: puzzled over] [گذشته: puzzled over] [گذشته کامل: puzzled over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ذهن خود را درگیر چیزی کردن به چیزی فکر کردن

مترادف و متضاد puzzle about
  • 1.Karen puzzled over the question all evening.
    1. "کارن" تمام شب ذهنش را درگیر مسئله کرده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان