Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تربچه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
radish
/ˈrædɪʃ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تربچه
ترب وحشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترب
1.a bunch of radishes
1. یک دسته تربچه
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
radiotherapist
radiology
radiologist
radiography
radiocarpal joint
radius
raft
rag
rag doll
ragamuffin
کلمات نزدیک
radiotherapy
radioscopy
radiology
radiologist
radiography
radium
radius
radon
raf
rafael
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان