Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کلک (نوعی قایق ابتدایی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
raft
/ræft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلک (نوعی قایق ابتدایی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلک
1.The man made a raft out of bamboo and floated out to sea.
1. مرد از بامبو یک کلکل درست کرد و به سمت دریا رهسپار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
radius
radish
radiotherapist
radiology
radiologist
rag
rag doll
ragamuffin
rage
ragged
کلمات نزدیک
raffle
raffish
rafael
raf
radon
rafter
rafting
rag
rag on
raga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان