[اسم]

raft

/ræft/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کلک (نوعی قایق ابتدایی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کلک
  • 1.The man made a raft out of bamboo and floated out to sea.
    1. مرد از بامبو یک کلکل درست کرد و به سمت دریا رهسپار شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان