[صفت]

rambling

/ˈræmblɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rambling] [حالت عالی: most rambling]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامنسجم طولانی و بی‌ربط

مترادف و متضاد incoherent
  • 1.The letter was long and rambling.
    1. نامه طویل و نامنسجم بود.

2 بدشکل و درندشت (ساختمان و...)

  • 1.They live in a rambling old house in the country.
    1. آنها در یک خانه قدیمی بدشکل و درندشت در روستا زندگی می‌کنند.
[اسم]

rambling

/ˈræmblɪŋ/
غیرقابل شمارش

3 طبیعت‌گردی پیاده‌گردی (خارج از شهر)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان