[اسم]

reception

/rɪˈsepʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پذیرش (هتل و ...) اتاق پذیرش، اتاق انتظار

معادل ها در دیکشنری فارسی: پذیرش
reception desk/area
میز/محوطه پذیرش
  • Please leave your key at the reception desk.
    لطفا کلیدتان را به میز پذیرش تحویل دهید.
in reception
در اتاق انتظار [لابی]
  • We arranged to meet in reception at 6.30.
    ما برنامه ریختیم که ساعت 6 و نیم در اتاق انتظار همدیگر را ببینیم.
with reception
نزد پذیرش
  • You can leave a message with reception.
    شما می‌توانید نزد پذیرش پیغام بگذارید.

2 مهمانی پذیرایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پذیرایی
  • 1.They held a reception for the Japanese trade delegation at the White House.
    1. آن‌ها یک مهمانی برای هیئت تجار ژاپنی در کاخ سفید برگزار کردند.
a wedding reception
مهمانی عروسی
  • They hosted a wedding reception for 75 guests.
    آن‌ها یک مهمانی عروسی برای 75 مهمان میزبانی کردند.

3 دریافت (سیگنال) آنتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آنتن‌دهی دریافت
good/bad... reception
دریافت خوب/بد و...
  • 1. Mobile phone users have complained of poor reception in the area.
    1. کاربران تلفن همراه از دریافت ضعیف [آنتن ضعیف] در این منطقه گله کرده‌اند.
  • 2. We get much better reception with cable TV.
    2. ما با تلویزیون کابلی سیگنال خیلی بهتری دریافت می‌کنیم.

4 استقبال

معادل ها در دیکشنری فارسی: استقبال پذیره پیشواز
a warm/good/enthusiastic... reception
یک استقبال گرم/خوب/پرشور و...
  • The prince was given a warm reception when he visited Birmingham.
    شاهزاده وقتی از بیرمنگهام بازدید کرد با استقبال گرمی مواجه شد.
a hostile/cool/frosty... reception
یک استقبال خصمانه/سرد/غیردوستانه و...
  • His ideas met with a hostile reception.
    ایده‌های او با استقبال خصمانه‌ای مواجه شدند.
to give somebody/something a warm ... reception
از کسی/چیزی استقبال گرم و... کردن
  • Opposition parties gave the proposals a warm reception.
    احزاب مخالف از پیشنهادها استقبال گرمی کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان