Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پذیرش (هتل و ...)
2 . مهمانی
3 . دریافت (سیگنال)
4 . استقبال
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reception
/rɪˈsepʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پذیرش (هتل و ...)
اتاق پذیرش، اتاق انتظار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پذیرش
reception desk/area
میز/محوطه پذیرش
Please leave your key at the reception desk.
لطفا کلیدتان را به میز پذیرش تحویل دهید.
in reception
در اتاق انتظار [لابی]
We arranged to meet in reception at 6.30.
ما برنامه ریختیم که ساعت 6 و نیم در اتاق انتظار همدیگر را ببینیم.
with reception
نزد پذیرش
You can leave a message with reception.
شما میتوانید نزد پذیرش پیغام بگذارید.
2
مهمانی
پذیرایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پذیرایی
1.They held a reception for the Japanese trade delegation at the White House.
1. آنها یک مهمانی برای هیئت تجار ژاپنی در کاخ سفید برگزار کردند.
a wedding reception
مهمانی عروسی
They hosted a wedding reception for 75 guests.
آنها یک مهمانی عروسی برای 75 مهمان میزبانی کردند.
3
دریافت (سیگنال)
آنتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنتندهی
دریافت
good/bad... reception
دریافت خوب/بد و...
1. Mobile phone users have complained of poor reception in the area.
1. کاربران تلفن همراه از دریافت ضعیف [آنتن ضعیف] در این منطقه گله کردهاند.
2. We get much better reception with cable TV.
2. ما با تلویزیون کابلی سیگنال خیلی بهتری دریافت میکنیم.
4
استقبال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استقبال
پذیره
پیشواز
a warm/good/enthusiastic... reception
یک استقبال گرم/خوب/پرشور و...
The prince was given a warm reception when he visited Birmingham.
شاهزاده وقتی از بیرمنگهام بازدید کرد با استقبال گرمی مواجه شد.
a hostile/cool/frosty... reception
یک استقبال خصمانه/سرد/غیردوستانه و...
His ideas met with a hostile reception.
ایدههای او با استقبال خصمانهای مواجه شدند.
to give somebody/something a warm ... reception
از کسی/چیزی استقبال گرم و... کردن
Opposition parties gave the proposals a warm reception.
احزاب مخالف از پیشنهادها استقبال گرمی کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
receptacle
recently renovated
recently remodeled
recently
recent
reception desk
reception room
receptionist
receptive
receptor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان