[اسم]

recipe

/ˈres.ə.piː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دستورالعمل پخت غذا دستور پخت

مترادف و متضاد cooking directions
recipe for something
دستور پخت برای چیزی
  • Do you know a good recipe for a mushroom stew?
    دستورالعمل پخت خوبی برای خورش قارچ بلدی؟
to follow a recipe
دنبال کردن [پیروی کردن از] دستورالعمل پخت
  • When I make pies, I don’t need to follow a recipe.
    وقتی که پای درست می‌کنم، نیاز ندارم که دستورالعمل پختی را دنبال کنم.
a recipe book
کتاب آشپزی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان