[فعل]

to reconstruct

/ˌriːkənˈstrʌkt/
فعل گذرا
[گذشته: reconstructed] [گذشته: reconstructed] [گذشته کامل: reconstructed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوسازی کردن بازسازی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازسازی کردن
  • 1.Old London Bridge was bought by an American and reconstructed in the US.
    1. پل قدیمی لندن توسط یک آمریکایی خریداری شد و در آمریکا نوسازی شد.
  • 2.They have tried to reconstruct the settlement as it would have been in Iron Age times.
    2. آنها سعی کرده اند مکان را شبیه به همان صورتی که در عصر آهن بود بازسازی کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان