Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کاهش دادن
2 . کم شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reduce
/rɪˈduːs/
فعل گذرا
[گذشته: reduced]
[گذشته: reduced]
[گذشته کامل: reduced]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کاهش دادن
کم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقلیل دادن
کاستن
کاهش دادن
کم کردن
مترادف و متضاد
decrease
diminish
make less
make smaller
enlarge
increase
to reduce something
چیزی را کم کردن
1. Do nuclear weapons really reduce the risk of war?
1. آیا سلاح هستهای واقعاً خطر جنگ را کم میکند؟
2. The plane reduced speed as it approached the airport.
2. هواپیما همانطور که به فرودگاه نزدیک شد، سرعتش را کم کرد.
to reduce something by something
چیزی را تا مبلغی کاهش دادن
Costs have been reduced by 20% over the past year.
هزینهها تا 20% در سال گذشته کاهش یافتهاست.
to reduce something from something to something
چیزی را از چیزی به چیزی کاهش دادن
The number of employees was reduced from 40 to 25.
تعداد کارکنان از 40 به 25 کاهش یافتهاست.
2
کم شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کاهش یافتن
کم شدن
مترادف و متضاد
decrease
lessen
lower
minimize
enlarge
increase
1.My weight reduces when I stop eating sugar.
1. وقتی دست از خوردن شکر بردارم، وزنم کم میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
redshank
redress
redraw
redoubtable
redouble
reduce stress
reduced
reduction
redundancy
redundant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان