Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نی (گیاه)
2 . رید (نام خانوادگی)
3 . نیلبک (آلت موسیقی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reed
/riːd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نی (گیاه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نی
1.The edge of the lake was fringed with reeds.
1. حاشیه برکه پوشیده از نی بود.
2
رید (نام خانوادگی)
(Reed)
3
نیلبک (آلت موسیقی)
قمیش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قمیش
تصاویر
کلمات نزدیک
redwood
redundant
redundancy
reduction
reduced
reed bed
reed pen
reef
reek
reel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان