[اسم]

refinement

/rəˈfaɪnmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اصلاح بهسازی

معادل ها در دیکشنری فارسی: اصلاح بهسازی پالایش
مترادف و متضاد enhancement
  • 1.Clearly, the hypothesis does need some refinement.
    1. واضح است که نظریه نیاز به چند اصطلاحات دارد.
  • 2.These refinements have increased the machine's accuracy by 25 percent.
    2. این اصلاحات دقت دستگاه را تا 25 درصد افزایش داده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان