Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . واکنش غیرارادی
2 . بازتاب
3 . غیرارادی
4 . انعکاسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reflex
/ˈriːfleks/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واکنش غیرارادی
عکسالعمل غیرارادی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازتاب
1.The doctor tested her reflexes.
1. دکتر واکنشهای غیرارادی او را معاینه کرد.
2
بازتاب
انعکاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازتاب
[صفت]
reflex
/ˈriːfleks/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reflex]
[حالت عالی: most reflex]
3
غیرارادی
خودکار، غریزی
1.Sneezing is a reflex action.
1. عطسه یک واکنش غیرارادی است.
4
انعکاسی
بازتابی
تصاویر
کلمات نزدیک
reflector
reflectivity
reflective
reflection
reflected
reflex action
reflex angle
reflex camera
reflexive
reflexive verb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان