Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازتاب
2 . نشانه
3 . تفکر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reflection
/rəˈflɛkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازتاب
انعکاس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انعکاس
بازتاب
1.His bright smile was a reflection of his satisfaction.
1. لبخند پرنشاط او بازتاب رضایتمندی او بود.
2
نشانه
مترادف و متضاد
indication
1.The fact that soldiers are on the streets is a reflection of how terrified the government is.
1. این که سربازان در خیابانها هستند نشانه این است که چقدر دولت ترسیده است.
3
تفکر
تعمق، اندیشه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندیشه
مترادف و متضاد
thought
تصاویر
کلمات نزدیک
reflected
reflect
reflation
reflate
refit
reflective
reflectivity
reflector
reflex
reflex action
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان