Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . احیا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reinvigorate
/ɹˌiːɪnvˈɪɡɚɹˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: reinvigorated]
[گذشته: reinvigorated]
[گذشته کامل: reinvigorated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احیا کردن
جان تازه بخشیدن، تجدید نیرو کردن، نیروی تازه دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احیا کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
reinvent
reintroduce
reinstatement
reinstate
reinforcing
reissue
reiterate
reiteration
reject
reject shop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان