[فعل]

to relent

/rɪˈlent/
فعل ناگذر
[گذشته: relented] [گذشته: relented] [گذشته کامل: relented]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاهش یافتن فروکش کردن

formal
  • 1.After two days the rain relented.
    1. بعد از دو روز، (بارش) باران فروکش کرد.

2 کوتاه آمدن نرم شدن

formal
  • 1.The government has relented on this issue.
    1. دولت بر سر این مسئله کوتاه آمده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان