[اسم]

requirement

/rəˈkwɑɪr.mənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نیاز الزام

معادل ها در دیکشنری فارسی: احتیاج التزام الزام نیاز لازمه
  • 1.Valid insurance is a legal requirement.
    1. بیمه معتبر یک الزام قانونی است.
college entrance requirements
نیازهای [شرایط] ورودی کالج
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان