[صفت]

respiratory

/ˈrespərətɔːri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تنفسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تنفسی
  • 1.He suffers from respiratory problems.
    1. او از مشکلات تنفسی رنج می‌برد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان