[فعل]

to respond

/rɪˈspɑnd/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: responded] [گذشته: responded] [گذشته کامل: responded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پاسخ دادن واکنش نشان دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: جواب کردن واکنش نشان دادن
formal
مترادف و متضاد answer react to reply to ask ignore
  • 1.Greg responded quickly to the question.
    1. "گرگ" سریع به پرسش پاسخ داد.
  • 2.Mrs. Cole responded to the medicine so well that she was better in two days.
    2. خانم "کول" به دارو آنقدر خوب واکنش نشان داد که دو روزه حالش بهتر شد.
  • 3.My dog responds to every command I give him.
    3. سگ من به تمام فرمان‌هایی که بهش می‌دهم پاسخ می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان