[فعل]

to retell

/ˌriːˈtel/
فعل گذرا
[گذشته: retold] [گذشته: retold] [گذشته کامل: retold]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازگو کردن دوباره‌گویی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بازگو کردن
  • 1.to retell a story
    1. داستانی را دوباره‌گویی کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان