Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نگهدارنده
2 . قوی (حافظه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
retentive
/rɪˈtentɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more retentive]
[حالت عالی: most retentive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نگهدارنده
نگهدار
1.Soil should be rich and moisture retentive.
1. خاک باید غنی و نگهدارنده رطوبت باشد.
2
قوی (حافظه)
1.She has an amazingly retentive memory.
1. او حافظهای بسیار قوی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
retention
retelling
retell
retch
retarded
rethink
rethink one's beliefs
rethinking
reticence
reticent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان