Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ابقا
2 . حافظه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
retention
/rɪˈtenʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ابقا
نگهداری، نگهداشت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابقا
formal
1.The company needs to improve its training and retention of staff.
1. شرکت باید در آموزش و نگهداشت کارکنانش بهتر شود.
2
حافظه
یادسپاری
formal
1.Visual material aids the retention of information.
1. ابزارهای بصری به یادسپاری اطلاعات کمک میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
retelling
retell
retch
retarded
retardation
retentive
rethink
rethink one's beliefs
rethinking
reticence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان