[اسم]

retention

/rɪˈtenʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ابقا نگهداری، نگهداشت

معادل ها در دیکشنری فارسی: ابقا
formal
  • 1.The company needs to improve its training and retention of staff.
    1. شرکت باید در آموزش و نگهداشت کارکنانش بهتر شود.

2 حافظه یادسپاری

formal
  • 1.Visual material aids the retention of information.
    1. ابزارهای بصری به یادسپاری اطلاعات کمک می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان