[اسم]

revenue

/ˈrevənuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درآمد بازده، عایدی

معادل ها در دیکشنری فارسی: درآمد عایدات عملکرد
مترادف و متضاد receipt
  • 1.The company's annual revenues rose by 30%.
    1. درآمد سالانه شرکت 30% افزایش پیدا کرد.
a shortfall in tax revenue
کاهشی در درآمد مالیاتی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان