[صفت]

reverberating

/rɪˈvɜrbəˌreɪtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reverberating] [حالت عالی: most reverberating]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طنین انداز بازتاب شونده

معادل ها در دیکشنری فارسی: زنگ‌دار طنین‌انداز
مترادف و متضاد reechoing resounding
  • 1.Her reverberating voice went around the hall.
    1. صدای طنین انداز او در سالن پخش شد.
  • 2.The reverberating sound of the explosion
    2. صدای بازتاب شونده آن انفجار
توضیحاتی در رابطه با صفت reverberating
این صفت، صدایی بلند را توصیف می کند که اکو داشته باشد. یعنی برای مدتی معین تکرار شود و اثر آن باقی بماند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان