Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برعکس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reversal
/rɪˈvɜːrsl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برعکس
عکس، نقض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واژگونی
وارونگی
1.This is a complete reversal of your previous decision.
1. این کاملا عکس تصمیم قبلی شماست.
تصاویر
کلمات نزدیک
reverie
reverently
reverent
reverend
reverence
reverse
reverse discrimination
reverse gear
reverse the charges
reverse-charge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان