[اسم]

reversal

/rɪˈvɜːrsl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برعکس عکس، نقض

معادل ها در دیکشنری فارسی: واژگونی وارونگی
  • 1.This is a complete reversal of your previous decision.
    1. این کاملا عکس تصمیم قبلی شماست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان