Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بلافاصله
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
right away
/raɪt əˈweɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلافاصله
فورا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بلافاصله
بیدرنگ
بیمعطلی
بدون معطلی
فورا
فیالفور
1.You need to be there right away.
1. باید بلافاصله آنجا باشید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
right atrium
right atrioventricular valve
right ascension
right as rain
right arm
right bank
right brain
right circular cone
right circular cylinder
right coronary artery
کلمات نزدیک
right angle
right
rigging
rig veda
rig up
right field
right honorable
right now
right of abode
right of way
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان