Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختگیرانه
2 . بهطور انعطافناپذیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
rigidly
/ˈrɪdʒɪdli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختگیرانه
سرسختانه، باجدیت
disapproving
1.Jim rigidly opposed to all new ideas.
1. "جیم" سرسختانه با تمام ایدههای جدید مخالفت کرد.
2.The speed limit must be rigidly enforced.
2. قانون محدودیت سرعت باید باجدیت اجرا شود.
2
بهطور انعطافناپذیر
تصاویر
کلمات نزدیک
rigidity
rigid
rights issue
rights
rightness
rigmarole
rigor
rigorous
rigorously
rigors
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان