Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سختگیری
2 . دشواری
3 . دقت زیاد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
rigor
/ɹˈɪɡɚ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سختگیری
شدت
1.The wrestler followed his diet with rigor.
1. آن کشتیگیر، رژیمش را با سختگیری [شدت] دنبال کرد.
2
دشواری
سختی
3
دقت زیاد
مترادف و متضاد
meticulousness
تصاویر
کلمات نزدیک
rigmarole
rigidly
rigidity
rigid
rights issue
rigorous
rigorously
rigors
rile
riley
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان