Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . قطع کردن (تلفن)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to ring off
/rɪŋ ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: rang off]
[گذشته: rang off]
[گذشته کامل: rung off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
قطع کردن (تلفن)
گوشی تلفن را گذاشتن
1.He rang off before I could explain.
1. او قبل از اینکه بتوانم توضیح دهم، تلفن را قطع کرد.
2.She said "No, thank you" and rang off hurriedly.
2. او گفت: «نه، ممنون» و سریع قطع کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ring in
ring finger
ring binder
ring bearer
ring back
ring road
ring round
ring spanner
ring through
ring up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان