[فعل]

to ripple

/ˈrɪpl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: rippled] [گذشته: rippled] [گذشته کامل: rippled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 موج‌دار بودن

  • 1.The sea rippled and sparkled.
    1. دریا موج‌دار و درخشان بود.
[اسم]

ripple

/ˈrɪpl/
قابل شمارش

2 موج دریا (کوچک)

  • 1.The air was so still that there was hardly a ripple on the pond's surface.
    1. هوا انقدر ساکن بود که به ندرت در سطح برکه موج ایجاد می‌شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان