Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . موجدار بودن
2 . موج دریا (کوچک)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to ripple
/ˈrɪpl/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: rippled]
[گذشته: rippled]
[گذشته کامل: rippled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
موجدار بودن
1.The sea rippled and sparkled.
1. دریا موجدار و درخشان بود.
[اسم]
ripple
/ˈrɪpl/
قابل شمارش
2
موج دریا (کوچک)
1.The air was so still that there was hardly a ripple on the pond's surface.
1. هوا انقدر ساکن بود که به ندرت در سطح برکه موج ایجاد میشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ripped
riposte
ripeness
ripen
ripe
riprap
rise
rise up
risible
rising
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان