[فعل]

to roil

/ˈɹɔɪl/
فعل گذرا
[گذشته: roiled] [گذشته: roiled] [گذشته کامل: roiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشمگین کردن آزردن

مترادف و متضاد annoy irritate

2 گل‌آلود کردن (مایعات) کدر کردن

  • 1.Winds roil these waters.
    1. بادها این آب‌ها را گل‌آلود می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان