Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خشمگین کردن
2 . گلآلود کردن (مایعات)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to roil
/ˈɹɔɪl/
فعل گذرا
[گذشته: roiled]
[گذشته: roiled]
[گذشته کامل: roiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خشمگین کردن
آزردن
مترادف و متضاد
annoy
irritate
2
گلآلود کردن (مایعات)
کدر کردن
1.Winds roil these waters.
1. بادها این آبها را گلآلود میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
roguish
rogue state
rogue elephant
rogue
rogers
rojas
roland
role
role model
role-play
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان