Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لوله کردن
2 . رسیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to roll up
/ˈɹoʊl ˈʌp/
فعل گذرا
[گذشته: rolled up]
[گذشته: rolled up]
[گذشته کامل: rolled up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لوله کردن
پیچیدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لوله کردن
1.Could you roll up that string for me?
1. میتوانی آن طناب را برای من بپیچی؟
2
رسیدن
1.They rolled up at the party two hours late.
1. آنها دو ساعت دیرتر به مهمانی رسیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
roll over
roll out
roll in
roll around
roll-on
rolled oats
roller
roller coaster
roller skate
roller skating
کلمات نزدیک
roll out the red carpet
roll of honor
roll call
roll bar
roll
roll-away
roll-on/roll-off
rolled-up
roller
roller coaster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان